ترحم را کنار بگذارید، توانمندیها را ببینید
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۸۹۳۰۸
ایسنا/اصفهان «ای وای»، «آخی»، «گناه داره»، «خدا کمکتون کنه»، «خدا شفاش بده» ... اینها نمونهای از جملات آسیب زنندهای است که بعضی از ما در مواجه با یک فرد معلول میگوییم، بدون اینکه به عواقب آن فکر کنیم.
فاطمه توکلی، کارشناس مسئول مرکز توانبخشی توکل با بیان این مطلب، تأکید میکند که جامعه باید بهجای ترحم و قضاوت، واقعیت وجودی فرد معلول و توانمندیهای او را ببیند، چون گاهی همین رفتارهای نادرست ما باعث میشود فرد معلول ترس از حضور در جامع داشته باشد و عزتنفس خود را از دست بدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرکز توکل یکی از سه مرکز توانبخشی کودکان نابینایان در استان اصفهان است که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را بهصورت تخصصی در زمینه توانبخشی کودکان نابینا و کمبینا آغاز کرد و طی این سالها باهدف افزایش توانمندی و مراحل رشد کودکان نابینا و کمبینای زیر ۱۵ سال فعالیت میکند. به مناسبت روز جهانی نابینایان (عصای سفید) گفتوگویی با کارشناس مسئول مرکز توانبخشی توکل داشتیم که در ادامه میخوانید:
در حال حاضر چه تعداد کودک در این مرکز تحت آموزش هستند؟
خوشبختانه معلولیت نابینایی با افزایش آگاهی و پیشگیری در جامعه رو به کاهش است. در حال حاضر ۹۰ کودک نابینا و کمبینای زیر ۱۵ سال تحت پوشش این مرکز هستند و البته تعدادی هم پشت نوبتاند که انشاءالله با رفتن کودکان به مقطع بالاتر، پذیرش پشت نوبتیها را خواهیم داشت.
در این مرکز چه خدماتی به کودکان کمبینا و نابینا ارائه میشود؟
در ابتدای راه سعی کردیم از علم روز و بهترین شیوههای توانبخشی افراد نابینا و کمبینا استفاده کنیم و با تیم متخصص کار خودمان را شروع و هر سال تلاش کردیم جدیدترین متدها را به کار بگیریم تا کودکان به بالاترین مرحله رشد خود برسند. تکامل حس بینایی تا دو و نیم سالگی اتفاق میافتد و سلولهای مخروطی و استوانهای، مخصوصاً بخش سلولهای مخروطی تا دو و نیم سالگی جای رشد کامل و رسیدن دامنه رشد دیداری را دارد، برخلاف تصور ما که فکر میکنیم اگر کودکی در ۶ سالگی عملکرد بینایی پایینی دارد، دیگر هیچ کاری نمیتواند انجام دهد، حس بینایی مثل شنوایی، با تربیت دیداری میتواند به بالاترین حد ممکن استفاده برسد. هدف ما از ابتدا همین بوده و در این راستا کار ما تحرکات بینایی در اتاق تاریک است. در این راستا نرمافزارها و ابزارهایی که نمونه خارجی آن را چند سال پیش دیدیم و نیز تمام متدهای تربیت بینایی، افزایش حدت بینایی، افزایش سرعت دیداری و ورزش چشم که حتی در نرمافزار خارجی نبود را با کمک متخصصان و دانشکده توانبخشی طراحی کردیم. در حال حاضر کودکان طبق برنامه، ساعتی از روز را با این دستگاه و در اتاق تاریک کار میکنند.
اقدامات توانبخشی چه نتایجی برای این کودکان دارد؟
این کار نتایج علمی ثابت شدهای دارد. اصل کپارت میگوید تا حرکت بچه تکمیل نشده نمیتوانید بگویید که چه میزان بینایی دارد، یعنی وقتی کودک چهار دست و پا میرود و محیط را تجربه میکند میتوان متوجه شد آیا شبکه چشم اصلاً شکل نگرفته، یا عصب بینایی پاسخ نمیدهد، یا اینکه عملکرد دیداری دارد و همین میزان را باید تقویت کرد. متأسفانه برخی ارزیابان همان ابتدای امر خانواده را ناامید میکنند و خانواده هم چون در پروسه درمان قرار میگیرد و فقط به پزشکان اعتماد میکند، از درمان یا توانبخشی دیداری کودک ناامید میشود، درصورتیکه اگر هر سلولی که بیدار است تحریک شود میتواند سلول کناری را بیدار کند، یعنی با فلشرهای نور قرمزی که طول موج بیشتری دارد شروع و اغراقآمیزترین تحریک سلولهای مخروطی انجام میشود و سلولهای استوانهای تحریک و بهتبع عصب بینایی نیز تحریک میشود. این روش کمک زیادی به کودکان میکند. ما میگوییم باید حافظه دیداری این کودکان تقویت شود. بهعنوانمثال در خصوص بیماری مثل رتینیت؟ سلولهای شبکیه رو به تحلیل و از بین میرود، اما اگر پیشگیری کنیم و تحریکات را انجام دهیم که دید تونلی شود و کاملاً از بین نرود، نهتنها دید محدود نمیشود، بلکه به همان میزان حفظ میشود و حتی در بدبینانهترین حالت اگر در ۱۰ تا ۱۵ سالگی کودک بینایی خود را از دست داد، حافظهاش تقویت شده است، چون کودکی که یک فنجان چای، گل یا منظره را دیده در مقایسه با کودکی که اصلاً ندیده درک بهتری دارد.
این آموزش در کودکان کمبینا و نابینا تفاوتی دارد؟
طیف وسیعی از مشکلات بینایی وجود دارد، مثل انحرافات، تنبلی چشم، آتروفی شبکیه و ... در تربیت دیداری ممکن است تفاوتهایی وجود داشته باشد، اما در آموزش مراحل رشد با همدیگر تفاوتی ندارند. برای نابینای مطلق مهارتهایی همچون جهتیابی، مهارتهای حسی و تمام مراحل رشد طی میشود. در برخی از موارد هم با استفاده از روشهای جدید و علم پزشکی میتوان مسیر زندگی کودکان را تغییر داد. کودکی که از چشم استفاده میکند و میبیند، اما به او خط بریل آموزش میدهیم دچار دوگانگی رفتار میشود، درحالیکه به همان میزانی که میتواند ببیند باید از چشم استفاده کند تا همان میزان حفظ شود و یا افزایش یابد و بتواند به مدرسه عادی برود که در این صورت مسیر زندگی او کاملاً متفاوت میشود.
تأکید شما این است که این کودکان به مدرسه عادی بروند؟
در همه جای دنیا مدارس استثنایی سالها پیش جمع شد و مدارس عادی با معلم یا کلاس مرجع وجود داشته باشد تا کودک در کنار دانش آموزان دیگر قرار گیرد و ساعاتی به کلاس مرجع یا معلم مرجع برود و تربیت دیداری یا شنیداری انجام شود و دوباره به جمع عادی برگردد، در این صورت وقتی بین جمع عادی میرود مجبور میشود از میزان توانایی خود استفاده کند.
حضور کودکان در مدارس عادی چه مزیتهایی دارد؟
علاوه بر اینکه باعث میشود کودکان از سنین پایین با معلولیت آشنا شوند، به افزایش اعتمادبهنفس کودکان معلول نیز کمک میکند. گاهی برخی افراد جامعه طوری با این کودکان برخورد میکنند که انگار موجود عجیبوغریبی هستند، اما وقتی توانمندیهای آنها را میبینند بهتزده میشوند، چون متأسفانه ما معلولیتها را به جامعه معرفی نکردهایم، حتی خانوادهای که فرزند معلولی دارد نباید بترسد و فرزند معلول خود را در خانه نگه دارد، بلکه باید بداند که میتوان کارهای زیادی انجام داد تا این افراد از جامعه جدا نشوند. ما هر پنجشنبه در این مرکز آموزش مهارتهای خودیاری داریم؛ از لباس پوشیدن تا غذا خوردن و آداب اجتماعی و حتی به بازار میرویم تا بچهها خودشان خرید کنند. شاید برخی افراد در نگاه اول تعجب کنند، ولی بیشتر افراد توانمندی کودکان معلول را میبینند و برخورد خوبی با آنها دارند. ما دوست نداریم کسی به این کودکان ترحم کند، بلکه میخواهیم توانمندیهایشان را نشان میدهیم، ضمن اینکه کودکان اعتمادبهنفس داشته باشند و بدانند هیچ تفاوتی با افراد دیگر ندارند، فقط یکی از حواسشان دچار ضعف است، این تفاوتها و مرزبندیها باعث تغییر مسیر زندگی فرد میشود.
هنوز بخشی از جامعه و حتی خانوادهها از کارهای زیادی که به گفته شما میتوان برای کودکان نابینا و کمبینا انجام داد بیاطلاع هستند.
مربیان ما کارشناس و کارشناس ارشد روانشناسی کودکان استثنایی هستند که طبق تقسیمبندی که انجام میدهیم مراحل رشد کودکان را شناسایی میکنند. در هر مرحله کودک هر نقصی که دارد رفع و آموزشهای متناسب با سن او ارائه میشود. درعینحال که مرتب با والدین در ارتباط هستیم و برایشان کارگاههای مختلف برگزار میکنیم تا آنها هم آموزش ببینند. تیمهای مرکز نیز با همدیگر در ارتباط هستند و کاری که مربی انجام میدهد، گفتاردرمانی، کاردرمانی و مربی هنر تکمیل میکند. بهطورکلی باید در عرصه توانبخشی بهصورت یکپارچه کار کنیم تا هر نقصی که کودک دارد برطرف شود. همیشه تصور اشتباهی وجود داشته که فرد کمبینا یا نابینا باید با عصای سفید حرکت کنند و خط بریل یاد بگیرند و هیچ کار دیگری نمیشود کرد، درصورتیکه هر سال نزدیک به ۲۰ نفر از ۹۰ نفری که در این مرکز پذیرش میکنیم به مدرسه عادی میروند، همین هم برای ما جای امیدواری دارد و به همین دلیل از همه بخشها درخواست میکنیم بچهها را از سن پایین به ما معرفی کنند.
کودکان از کجا معرفی میشوند؟
علاوه بر سازمان بهزیستی، بیناییسنجها و کلینیکها و بیمارستانها میتوانند کودکان را معرفی کنند و خودمان مرتب با آنها در ارتباط هستیم. اگر غربالگری صورت گیرد و کودکان از همان بیمارستان یا کلینیک با تشخیص کمبینایی به ما معرفی شوند و موقع توانبخشی آغاز شود، قطعاً مسیر زندگی آنها متفاوت میشود.
و اگر دیرتر معرفی شود چه اتفاقی میافتد؟
در این صورت مراحل رشد طی و درونی شده، ساختمان چشم همشکل خود را پیدا کرده، بنابراین نقصهایی که میتوانستیم رفع کنیم مشکل میشود، با این وجود همه تلاش خود را میکنیم و خیلی مواقع خروجیهای خوبی داریم، اما اتفاقی که در شش ماهگی تا یکسالگی میافتد دیگر نمیافتد.
سن طلایی رفع نواقص بینایی چه زمانی است؟
بین شش ماهگی تا هفت سالگی است. متأسفانه به خاطر عدم آگاهی برخی خانوادهها با تأخیر مراجعه میکنند که باعث میشود تمام تمهیداتی که میتوانست در سن پایین با تأخیر اتفاق افتد بهسختی انجام شود، اما تلاشمان دو چندان میشود و مثلاً بهجای هفتهای یک روز اتاق تاریک، مجبوریم هر روز اتاق تاریک بگذاریم تا اتفاق خوبی که مدنظر است بیفتد، اگرچه قطعاً در سن پایینتر نتیجه بیشتری میگیریم.
چه مهارتهایی به کودکان آموزش داده میشود؟
تربیت شنیداری، تقویت حافظه کوتاهمدت و افزایش تمرکز که با موسیقی و بازی درمانی و تئاتر درمانی تکمیل میشود و کمک کننده مراحل رشد هستند تا مفهومی که کودک میخواهد یاد بگیرد با لذت بیشتر و سرعت کمتری باشد.
مهمترین چالشی که برای آموزش کودکان با آن مواجه هستید چیست؟
مهمترین چالش عدم شناسایی و معرفی کودکان کمبینا و نابینا در سنین مختلف است، خیلی از خانوادهها دیر متوجه و متأسف میشوند که چرا زودتر مراجعه نکردند. یکی دیگر از چالشهای ما هزینههای زیاد مرکز است که باوجود همکاری سازمان بهزیستی، اما به دلیل محدودیتهای زیادی که وجود دارد نمیتوان تمام توانمان را ازنظر مکان و متخصص بکار بگیریم. چالش دیگر این است که جامعه ما هنوز نمیداند میتوان برای کودک کمبینا کاری انجام داد که مسیر زندگیاش تغییر کند.
نگاه جامعه در این سالها چه تغییری کرده است؟
نگاه جامعه تغییر زیادی کرده، زمانی حتی خانواده و ترس و نگرانی از نشان دادن کودک معلول خودش داشت، اما اکنون وضعیت بهتر شده اگرچه هنوز با نقطه ایده آل فاصله زیادی دارد.
ممکن است خانوادهها از ادامه مسیر توانبخشی نا امید شوند؟
خیلی کم، بیشتر وقتی است که خانواده معلولیت را نپذیرد یا همراه با معلولیت بینایی، معلولیتهای دیگری هم باشد که خانواده با مقایسه پیشرفت کودکان دیگر نا امید شوند، و یا مشکلاتی مثل اعتیاد و از هم پاشیدگی خانواده که باعث میشود آینده کودک با چالش جدی روبرو شود.
در مواجهه با کودکان نابینا و کمبینا باید چه برخوردی داشت؟
همه جامعه باید بداند این کودکان هیچ فرقی با کودکان دیگر ندارند فقط یک نقص دارند، پس بهجای ترحم، باید واقعیت وجودی او را ببینند. گاهی گفتار و رفتار و قضاوتهای ما باعث میشود خانواده ترس از حضور کودک معلولش در جامعه را داشته باشد و فشار زیادی روی آنهاست، درحالیکه جامعه باید بداند کودک با این نقص به دنیا آمده، اما خانواده مرتکب هیچ جرم یا گناهی نیست. پس باید ترحم را کنار بگذارید و توانمندیهای کودکان معلول را ببینید. این خانوادهها روی گفتار ما خیلی حساس هستند و جملاتی مثل «ایوای»، «آخی»، «گناه داره»، «خدا کمکتون کنه»، «خدا شفاش بده» ... بسیار آسیبزننده است، که بهویژه به کودک آسیب زیادی میزند و عزتنفس و اعتمادبهنفس او را خدشهدار میکند.
تصوری که برخی افراد جامعه دارند این است که نابینایان هوش بالایی دارند.
چون این افراد بیشتر از شنوایی استفاده میکنند و حاشیههای دیداری در آنها کمتر است، شاید فن بیان و هوش کلامی بالایی داشته باشند، اما بهطورکلی تصوری که برخی افراد دارند درست نیست و مثل همه افراد جامعه هستند، اگرچه برای اینکه خودشان را اثبات کنند تلاش زیادی میکنند و حتی در مقاطع بالا تحصیل میکنند و موفقیتهای زیادی در عرصههای ورزشی و علمی به دست میآورند.
بهعنوان کسی که سالهاست با کودکان نابینا و کمبینا کار کرده چه توصیهای به مردم دارید؟
باوجود فشارهای زیادی که وجود دارد، اما نیازیهای مادی مراکز را کنار میگذارم و از صداوسیما خواهش میکنم در هفته حداقل ۱۵ دقیقه زمان بدهند تا بتوانیم انواع معلولیتها و توانمندی و نوع رفتاری که باید در مواجه با معلولان داشته باشیم را بشناسیم، این مطالبهای است که سالها داریم. از مردم هم خواهش میکنم دست از قضاوت بردارند تا معلولان بتوانند راحتتر در جامعه حضور پیدا کنند. بهتر است افراد جامعه با مراکز فعال در این زمینه بیشتر ارتباط داشته باشند تا با معلولیتها بیشتر آشنا شوند و با رفتار بهتر، باعث خوشحالی و افزایش رضایتمندی این قشر از جامعه باشیم. خانوادهها باید بدانند که ما در همه حال در حال آزمایش هستیم و ورود این کودکان به زندگی هرکدام از ما آزمایش است، اما به معنای این نیست که مرتکب گناه شدهاید، خواهشاً این ذهنت را پاک کنید، این فقط یک آزمایش الهی است که اگر با پذیرش جلو بروید کودک شما به بهترین حالت ممکن وجودی خودش میرسد.
و سخن پایانی؟
مهمترین هدف ما این است که کودکان وارد جامعه و زندگی عادی شوند، اگرچه سخت است، ولی اگر شناسایی افراد در جامعه گستردهتر و عملکرد و ارتباطات تیمهای پزشکی و مراکز بیشتر بود، قطعاً کار ما راحتتر بود، اگرچه در حال حاضر نتایج کارمان باعث رضایتمندی ماست.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی اجتماعی نابينايي نابینایان نابینا روز جهانی نابینایان روز جهانی عصای سفید توانبخشي کودکان نابینا و کم بینا افراد جامعه توانمندی ها حال حاضر باعث می شود معلولیت ها خانواده ها اتاق تاریک مسیر زندگی برخی افراد توان بخشی مراحل رشد سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۸۹۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام